شیوه های غیر مستقیم تربیت جنسی پیش از ازدواج(2)
ب-دعا
از جمله اقداماتی که به صورت غیر مستقیم، در رشد سالم جنسی و پیشگیری از انحراف جنسی فرزندان مؤثر است، برقراری رابطه عاطفی با خداوند و دعا کردنبرای هدایت و سلامت جسمی و روانی فرزند و عدم پیدایش انحراف (از جمله انحراف جنسی) اوست. تأثیر دها در بهبودی بیماری ها، رفع مشکلات و ارتقا و پیشرفت آدمی و...برای متدینین به ادیان الهی، ثابت شده است. روان شناسان هم در تحقیقات انجام شده بسیاری، به آثار درمانی دعا پی برده اند. در متون قرآنی و حدیثی، بر دعا (بویژه دعا برای دیگران) بسیار تأکید شده و آثار مترتب بر آن، قطعی دانسته شده و حتی گفته شده که قضای الهی را تغییر می دهد.(1)
در متون حدیثی، در خصوص دعای والدین برای هدایت و تربیت شایسته فرزند و عدم ابتلای وی به انحرافات شیطانی (و از جمله انحرافات جنسی)، فراوان تأکید شده است. منظور این است که دعای والدین، تأثیراتی را در ابعاد وجود فرزند می گذارد که زمینه سلامت روانی و جسمی وی را فراهم می گردد و از این که از مسیر طبیعی و انسانی و اخلاقی خارج شود و به انواع انحرافات و رفتارهای نابه هنجار جنسی روی آورد، مصون می مانند. به نمونه هایی از احادیث که در موقعیت های ویژه ای دعا برای فرزند (به منظور حفظ وی از انحرافات شیطانی)، مورد تأکید قرار گرفته، اشاره می کنیم:
1.دعا کردن به هنگام انعقاد نطفه
از جمله موقعیت هایی که برای پیشگیری از انحرافات فرزند، بدان توصیه شده، دعا کردن قبل از آمیزش، به انگیزه بچه دار شدن است.ابو ربیع شامی می گوید: شبی نزد امام (ع) بودم که امام، از حیطه های شیطان و مشارکتش در اموال و جان های مردم گفت و آن را امری خطرناک شمرد تا حدی که از آن، وحشت کردم. پس گفتم: جانم به قربانت! راه نجات از آن چیست و چه باید کرد؟ امام فرمود:
إذا أردت المجامعة فقل: بسم الله الرحمن الرحیم الذی لا أله إلا هو بدیع السماوات والأرض، اللهم أن قصدت منی هذه اللیلة ولداً فلا تجعل للشیطان فیه نصیباً و لا
شرکاً و لا حظاً و لجعله عبداً صالحاً مصیفاً و ذریتة جل ثناوک.(2)
هنگامی که قصد آمیزی داری، این دعا را بخوان: «به نام خداوند بخشنده و مهربان؛ خدایی که جز او نیست. هم او که آسمان و زمین را آفرید. خداوندا! اگر مقدر کردی که در این شب، فرزندی به من عطا کنی، پس برای شیطان، در او سهمی و بهره ای و مشارکتی قرار نده و او را بنده ای صالح و پاکیزه گردان و همین طور نسل او را صالح و به دور از انحراف قرار بده.
2.آکنده کردن فضا از ذکر خدا
علاوه بر این که والدین، پیش از انعقاد نطفه ی کودک باید از خداوند بخواهند که او را از انحرافات شیطانی مصون نگه دارد، پس از تولد او هم باید فضا را از یاد خدا و اذان و اقامه پر کنند تا با تأثیر در کودک، زمینه ی هدایت او فراهم شود و از شر شیطان، مصونیت پیدا کند. سلیمان جعفری می گوید: شنیدم امام می گفت:أذن فی بیتک فإنه یطرد الشیطان و یستحب من أجل الصبیان.(3)
در خانه ات اذان بگو؛ زیرا که اذان (و ذکر خدا) شیطان را طرد می کند و خوب است که این کار، حتماً برای به خاطر کودکان انجام گیرد.
3.آموزش دعا به کودک
آموزش دعا به کودک که در آن به صورت مستمر، مصونیت از شرور و از جمله شیطان و هواهای نفسانی، از خدا خواسته می شود، توانمندی روانی مناسبی را برای کودک فراهم می سازد تا از انحرافات (و از جمله انحرافات جنسی) مصون بماند. به همین جهت، امام رضا (ع) به آموزش «معوذتین» به کودکان و تمرین دادن عملی به آنها، توصیه کرده و فرموده است:ما من أحد فی حد الصبی یتعهد فی کل لیلة قراءة قل أعوذ برب الفلق و قل أعوذ برب الناس کل واحدة ثلاث مرات و قل هو الله أحد مائة مرة فإن لم یقدر فخمسین إلا صرف الله-عزوجل-عنه کل لمم أو عرض من أعراض الصبیان و العطاش و فساد المعدة و بدور الدم أبداً ما تعوهد بهذا حتی یبلغه الشیب فإن تعهد نفسه بذلک أو تعوهد کان محفوظاً إلی یوم یقبض الله-نفسه.(4)
فردی که از سنین کودکی، هر شب، سوره فلق و ناس را هر کدام سه بار بخواند و قل هو الله احد را صد بار یا اگر نتوانست، پنجاه بار بخواند، خداوند-عزوجل-هر گرفتاری ای که بر کودکان وارد می شود یا بیماری ای مانند دل درد و... از او دور می کند تا وقتی که پیر می شود. پس اگر خود را به آن عادت بدهد یا خانواده او را عادت دهند تا روزی که فوت کند، خداوند، او را حفظ می کند.
ج-شکوفاسازی فطرت
پرورش و شکوفاسازی «فطرت خیری» کودک، باعث می گردد که وی از انحرافات فطری و گرایش به ناهنجاری های اخلاقی و معنوی (و از جمله انحرافات جنسی) مصونیت پیدا کند. از این روست که در متون دینی، بر وجود فطرت خیری کودک به هنگام تولد و مسئولیت والدین در شکوفاسازی آن، تأکید گردیده است.در آیات و روایات، تصریح شده است که کودکان، با فطرتی معنوی و خدایی متولد می شوند و تمایل به خداپرستی از ابتدای تولد، با آنها وجود دارد. این، والدین کودکان و یا عوامل محیطی دیگر هستند که چه بسا با تربیت نادرست، آنها را از فطرت اولیه، منحرف می کنند.
خداوند متعال می فرماید:
فأقم وجهک للدین حنیفاً فطرت الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم و لکن أکثر الناس لا یعلمون.(5)
پس تو [ای رسول! با آن تمایل به حق که سرشت وجود تو و همه پیروان توست] روی به جانب آیین پاک اسلام آور و پیوسته از طریق دین خدا که فطرت خلق را بر آن آفریده است، پیروی کن که هیچ تغییری در خلقت خدا نباید داد. این است
آیین استوار حق و لیکن بیشتر مردم، از این حقیقت، آگاه نیستند.
پیامبر (ع) نیز می فرماید:
کل مولود یولد علی الفطرة، و إنما أبواه یهودانه أو ینصرانه أو یمجسانه.(6)
هر مولودی، با فطرت خداگرایانه متولد می شود؛ ولی پدر و مادرش ممکن است که او را یهودی یا مسیحی یا مجوسی کنند.
با توجه به وجود فطرت الهی در درون کودک، کار والدین دلسوزی که می خواهند فرزندی صالح تربیت کنند، خیلی راحت تر می شود. کافی است که شرایطی فراهم کنند تا این فطرت خیری و الهی، شکوفا می شود و برعکس، از عواملی که باعث انحراف و خاموشی می شوند، دوری کنند.
در مورد مسئول بودن والدین برای شکوفایی فطرت خیری و پیشگیری از انحرافات، امام سجاد (ع) می فرماید:
و أما حق ولدک فأن تعلم أنه منک، و مضاف إلیک فی عاجل الدنیا بخیره و شره، و أنک مسؤول عما ولیته من حسن الأدب و الدلالة علی ربه-عزوجل-والمعونة علی طاعته، فاعمل فی أمره عمل من یعلم أنه مثاب علی الإحسان إلیه، معاقب علی الإساءة إلیه.(7)
حق فرزندت بر توست که بدانی او جزئیاز توست و بدی و خوبی او در دنیا، به تو مرتبط است. و تو مسئول هستی تا او را خوب تربیت کنی و او را به صفات کمالی خداوند متعال، هدایت نمایی و بر اطاعت پروردگارش یاری اش کنی. پس در این راه، مانند کسی عمل کن که می داند بر این کارش پاداش می گیرد و اگر کوتاهی کند و کودکش منحرف گردد، عقاب می شود.
از جمله مسئولیت های والدین، آموزش قرآن به کودک است، تا با انس با قرآن، از فضایل و رذایل و انحرافات، به اندازه ی خودش آگاه شود، تمایل به خوبی ها در وی
تقویت گردد و از گرفتار شدن در انحرافات (از جمله جنسی) حفظ شود. روشن است که آموزش قرآن و پرورش حس دینی در کودکان، موجب پیشگیری از ابتلای آنان به انحرافات در آینده خواهد شد و از عوامل مؤثر بر کجروی های جنسی، بر حذر خواهد ماند. به همین علت، پیامبر (ص) و ائمه(ع) والدین را با ثواب های اخروی، به اجرای این مسئولیت تشویق کرده اند. پیامبر (ص) می فرماید:
ما من رجل علم ولده القرآن إلا توج الله أبویه یوم القیامة بتاج الملک و کسیا حلتین لم یر الناس مثلهما.(8)
هر کسی به کودک خود قرآن یاد دهد، خداوند در روز قیامت، بر سر والدین کودک، تاج پادشاهی قرار می دهد و لباسی بر تن آنها می کند که کسی مانند آن را ندیده است.
ایشان در حدیث دیگری نیز می فرماید:
أدبوا أولادکم ثلاث خصال: حب نبیکم، و حب أهل بیته، و قراءة القرآن، فإن حملة القرآن فی ظل الله یوم لا ظل إلا ظله مع أنبیائه و أصفیائه.(9)
به کودکان تان سه ویژگی آموزش دهید: دوست داشتن پیامبر (ص)، اهل بیت (ع) و خواندن قرآن؛ چرا که آشنایان قرآن، همراه با پیامبران و اولیایش زیر سایه ی خداوند خواهند بود؛ آن روزی که هیچ سایه ای جز سایه ی خدا نیست.
امام علی (ع) نیز در این زمینه می فرماید:
إن الله-عزوجل-لیهم بعذاب أهل الأرض جمیعاً حتی لا یحاشی منهم أحدا إذا عملوا بالمعاصی، و اجترحوا السیئات، فإذا نظر إلی الشیب ناقلی أقدامهم إلی الصلوات و الولدان یتعلمون القرآن رحمهم و أخر عنهم ذلک.(10)
هنگامی که اهل زمین به گناهان روی می آورند، خداوند-عزوجل-بر آنها خشم می گیرد و می خواهد آنها را عذاب کند، طوری که حتی یکی از آنها را هم باقی نگذارد؛ اما اگر پیرمردانی را که کشان کشان به سوی نماز می روند و کودکانی را که
قرآن فرا می گیرند، ببیند آنها را رحم می کند و عذاب را به تأخیر می اندازد.
با توجه به اهمیتی که این احادیث برای آموزش قرآن در دوران کودکی بیان کردند، ضروری است که والدین، در انجام دادن این امر مهم، کوشش کنند تا کودکان، بر اساس فطرت خیری، هدایت شوند و از کجروی ها و نابه هنجاری ها (و از جمله نابه هنجاری های جنسی) مصون بمانند. این هدف، هنگامی تأمین می شود که سخت گیری های نابه جا و محدودیت ها و تحمیل های بی مورد برای کودکان، به اجرا در نیاید و به اندازه توانشان از آنان انتظار رود تا به صورت طبیعی، به خوبی ها متمایل و از انحرافات و زشتی ها بر حذر گردند.
د-زمینه سازی ادب نیکو
از شیوه های تربیت جنسی غیر مستقیم کودکان، تأدیب و فراهم سازی «ادب نیکو» برای آنهاست. اگر چه تأدیب کودکان از نظر تربیتی، امری عام است، ولی از این جهت با تربیت جنسی، ارتباط پیدا می کند که ادب، کودک را از آلوده شدن به پستی ها، انواع انحرافات جنسی، رفتارهای نامطلوب با جنس مخالف و از بی احترامی به او و نگاه شهوتی به جنس مخالف و... باز می دارد.به همین جهت است که در متون حدیثی، به تأدیب کودکان، براساس ادب نیکوی اسلامی، توجه و توصیه شده است.(11)
از سوی دیگر، با آموزش ادب نیکو، کودکان، روابط خودشان را (بویژه با جنس مخالف)، سالم و مطلوب می سازند و زمینه پیوند آنها در بزرگ سالی، به صورت حسنه، فراهم می گردد. اثر روان شناختی ادب در دوران کودکی، این است که کودک، به ارزش، عزت و زیبایی رفتارهای به هنجار، اذعان پیدا می کند، احساس تمایل به آنها رشد می یابد، هر رفتار نابه هنجار (از جمله نا به هنجار جنسی) را زشت و پست می داند و از آن، تنفر پیدا می کند و یا لااقل از آن گریزان می گردد. از این رو، امام علی (ع) می فرماید:
أفضل الأدب أن یقف الإنسان عند حده و لا یتعدی قدره.(12)
والاترین ادب، این است که انسان، حدود خود را رعایت کند و از آن تجاوز نکند.
هر چند مراد حدیث، عام است، ولی یکی از مصادیق آن می تواند مسائل جنسی باشد. همچنین آن حضرت می فرماید:
أحسن الآداب ما کفک عن المحارم.(13)
بهترین ادب ها، ادبی است که تو را از زشتی ها و آنچه حرام است، باز دارد.
روشن است که یکی از حوزه های حرام، «حرام جنسی» است. امام علی (ع) در کلام دیگری، به صورت روشن تر فرموده است:
ضبط النفس عند الرغب و الرهب من أفضل الأدب.(14)
کنترل خود، هنگام شادی و ترس، از بهترین انواع ادب است.
منظور، این است که در روند تربیت (بویژه تربیت جنسی) باید قدرت کنترل کودک را افزایش داد تا به هنگام غم شادی زیاد یا ترس و خشم و نارحتی مفرط، کنترل خود را از دست ندهد و رفتار و گفتاری از او سر نزند که بعدها موجب شرمندگی وی شود.
از احادیث یاد شده و مجموعه احادیثی که در زمینه ی ادب (بویژه ادب کودک)، در منابع حدیثی وجود دارد، به دست می آید که وظیفه ی والدین است که کودک را با آداب و اخلاق اسلامی و از جمله آداب و اخلاق جنسی مربوط به دوره کودکی، آشنا سازند، آموزش های لازم را بدهند و مهارت های اخلاقی در ارتباط با جنس مخالفش را بر اساس آموزه های دینی، به وی منتقل کنند.
زمینه های روان شناختی تأدیب کودک
تأدیب کودک، به گونه ای که وی را در برابر انحرافات (بویژه انحرافات جنسی) بیمه سازد، مشروط به فراهم سازی زمینه های روان شناختی تأدیب نیکوست این زمینه ها عبارت اند از:یک.ادب آموزی باید با ویژگی های روانی کودک در مقاطع رشدش، متناسب و هماهنگ باشد. در متون حدیثی برای کودک، دو دوره ی «سیادت» و «بندگی» به عنوان ویژگی های روانی هفت سال اول و هفت سال دوم، مطرح شده است. در این روایات، تأکید گردیده که تأدیب و اثر بخشی تربیتی والدین بر کودک، باید تدریجی و متناسب با ویژگی خاص هر دوره باشد وگرنه، تضمینی بر عدم انحراف وجود ندارد. در مورد لزوم ادب آموزی تدریجی و متناسب با ویژگی های روانی شخصیتی کودک، در دوره های مختلف، احادیث فراوانی در دست است و چون تقریباً همه ی آنها دارای یک مضمون اند، لذا در ادامه، به یک نمونه از آنها بسنده می کنیم: پیامبر (ص) می فرماید:
الولد سید سبع سنین، و عبد سبع سنین و وزیر سبع فإن رضیت خلائقه لإحدی و عشرین سنة، و إلا ضرب علی جنبیه فقد أعذرت إلی الله.(15)
کودک، تا هفت سال، سرور و مطاع است (که باید خواسته های معقولش بر آورده شود)، و هفت سال (از هفت سالگی تا چهارده سالگی) بنده و گوش به فرمان است(که فراگیری و پذیرش روانی اش نسبت به آداب نیکو، خوب است)، و هفت سال (از چهارده سالگی تا 21 سالگی) وزیر است (که درک مسائل و تحلیل آنها توانا است). پس اگر در این دوره ها تأثیر رضایت بخشی در او گذاشتی و وی با
تأدب به آداب نیکو، به 21 سالگی قدم نهاد، او دیگر منحرف نمی شود و اگر با انجام دادن وظیفه، نتوانستی تأثیرات مطلوبی بر وی بگذاری، وظیفه خود را انجام داده ای و در پیشگاه خداوند متعال، عذر داری.
دو.با توجه به موقعیت روانی کودک، در ادب آموزی و بیمه سازی از انحرافات، نباید با تندی، نیز قهر با کودک، در صورتی که طولانی نشود، ممکن است مؤثر باشد. امام کاظم (ع) با توجه به عوارض منفی تنبیه بدنی و قهر طولانی با کودک و انحرافاتی را که موجب می شود، در مورد فردی که از بی ادبی های فرزندش به پیش آن حضرت شکایت می کند، می فرماید:
لا تضربه و اهجره و لا تطل.(16) او را نزن. با او قهر کن؛ اما قهرت نیز طولانی نباشد.
همچنین امام علی (ع) با توجه به اثرات منفی خشم و ملامت زیاد بر کودک، اولیا را از این نوع برخورد (به انگیزه تأدیب) بر حذر می دارد و می فرماید:
أحسن للممالیک الأدب و أقلل الغضب، و لا تکثر العتب فی غیر ذنب، فإذا استحق أحد منهم ذنباً، فأحسن العدل العفو مع العدل أشد من الضرب لمن کان له عقل.(17)
با کودکان، تربیت شایسته را به کار بگیر و از خشم بسیار بپرهیز، و در مورد کودکی که گناهی انجام نداده، از سرزنش زیاد خودداری کن، و اگر کودکی در موقعیتی است که گناهی کرده است، مورد عفو قرار گرفتن علاقه، از کتک خوردن برایش سخت تر است(یعنی اگر اهل خرد و تمیز باشد، از مورد عفو قرار گرفتن، بیشتر متنبه می شود تا کتک خوردن).
پیامبر (ص) با توجه به این که خشم، موقعیت روانی نامناسبی را برای کودک پدید می آورد، اولیا را از خشم نسبت به کودکان، برحذر می دارد و ادب کردن با خشم را
نادرست می داند.(18)امام علی (ع) نیز معتقد است که به هنگام عصبانیت و خشم، ادب نیکو، تحقق نمی یابد.(19)
سه.آدمی، به صورت طبیعی، دوست دارد که مورد توجه دیگران قرار گیرد و کارهایش را تحسین کنند. رعایت این حالات روانی-عاطفی، به هنگام تأدیب کودک، اثر ویژه ای دارد و وی را از انحراف به سوی رفتارهای نابه هنجار، باز می دارد. از عوامل مؤثر در این زمینه، تشویق به رفتارهای خوب و شایسته است.
تشویق، به دو صورت انجام می شود: 1.تشویق رفتارهای درست کودک؛ 2.تشویق رفتارهای درست کودکی دیگر.
هنگامی که کودک می بیند رفتارش مورد توجه و تشویق قرار گرفته، احتمال تکرار آن، بیشتر است. از طرف دیگر، اگر کودک، عمل مورد نظر ما را انجام نمی دهد، می توانیم کودک دیگری را که این عمل از او سر زده، تشویق کنیم تا الگویی برای کودک ما باشد.
در روایات، هر دو روش، توصیه شده است و یادآوری شده که در امر تأدیب کودک، تشویق رفتارهای نیکو، بیش از نکوهش رفتارهای نادرست، مؤثر است؛ اگر می خواهیم رفتار نادرستی را سرزنش کنیم، بهتر است که به جای سرزنش مستقیم او، رفتار نیکویی که مقابل رفتار اوست، انجام دهیم تا مایه تنبه او شود.
امام علی (ع) می فرماید:
ازجر المسی ء بثواب المحسن.(20)
با پاداش دادن به فرد درست کردار، فرد گناه کار را از عمل خود بازدار.
امیرالمؤمنین (ع) در مورد تشویق رفتارهای نیکو، در عهدنامه خود به مالک اشتر می فرماید:
لا یکونن المحسن و المسی ء عندک بمنزلة سواء، فإن فی ذلک تزهیداً لأهل الاحسان فی الاحسان و تدریباً لأهل الإساءة علی الإساء ة. و ألزم کلا منهم ما ألزم نفسه.(21)
انسان نیکوکار و بدکار نباید جایگاه یکسانی نزد تو داشته باشند؛ زیرا این کار، باعث می شود که انسان نیکوکار از کردار نیک خود، پشیمان شود و آن را تکرار نکند و بدکار، بر کار خود تشویق شود؛ بلکه ادب حکم می کند که با هر کدام رفتاری مناسب رفتار او داشته باشی.
توجه یکسان، به فردی که نیکوکار است و فردی که بدکار است، باعث سردرگمی می شود و تأثیر بد آن، بر فرد نیکوکار وارد می شود؛ زیرا وقتی می بیند فرقی بین او و فرد بدکار نیست، از انجام دادن عمل نیک، منصرف می شود. لذا باید فرد نیکوکار تشویق شود و فرد بدکار، مورد بی توجهی قرار گیرد تا اولی بر کار خود تشویق شود و دومی، شرمنده و پشیمان. در علم روان شناسی نیز در این موضوع، نظریات گوناگونی مطرح شده است، از جمله، نظریاتی که در مکتب رفتارگرایی با تأکید بر تشویق و تنبیه در امر یادگیری کودک، معرفی شده است. لیکن این نظریات، نسبت به روایاتی که در این قسمت مطرح شد، بسیار ابتدایی اند؛ چرا که نظریه پردازان این مکتب، فقط به تشویق و تنبیه یادگیرنده، متمرکز شده اند و آن را مؤثر قلمداد می کند؛ اما در کلام امیرالمؤمنین (ع) بر تشویق رفتارهای درست کودکی دیگر، به عنوان روشی برای تأدیب کودک خطا کار، تأکید شده است. این، نکته ای است که از یک سو، نشانگر روش های تربیتی پیشرفته در اسلام چهارده قرن پیش است و از سوی دیگر، توجه عالمانه ی پژوهشگران و نظریه پردازان مسلمان را می طلبد.
پینوشتها:
1.ر.ک: الکافی، ج2، ص469-470؛ وسائل الشیعة، ج7، ص43؛ بحارالانوار، ج62، ص228، ح6.
2.مکارم الأخلاق، ص265؛ بحارالانوار، ج103، ص294، ح46.
3.الکافی، ج3، ص308؛ وسائل الشیعة، ج5، ص413.
4.الکافی، ج2، ص623ح 17؛ وسائل الشیعة، ج6، ص228.
5.سوره روم، آیه 30.
6.عدة الداعی، ص311؛ بحارالانوار، ج3، ص281؛ کنز العمال، ج1، ص261.
7.کتاب من لا یحضره الفقیه، ج2، ص622، ح1626؛ روضة الواعظین، ص428؛ الخصال، ص568، بحارالآنوار، ج74، ص6.
8.وسائل الشیعة، ج6، ص168؛ کنز العمال، ج1، ص540.
9.الجامع الصغیر، ج1، ص51؛ کنز العمال، ج16، ص456، ح45409.
10.کتاب من لا یحضره الفقیه، ج1، ص239؛ بحارالانوار، ج73، ص382.
11.امام علی (ع) در این باره می فرماید: «ما نحل والد ولدا نحلاً افضل من أدب حسن»؛ والدین، بخششی بهتر از ادب نیکو ندارند که به فرزندان خود بدهند (مستدرک الوسائل، ج15، ص164، ح87).
از پیامبر (ص) نیز روایتی به همین مضمون وارد شده که فرموده است: «ما ورث والد ولده أفضل من أدب»: پدر، میراثی بهتر از ادب برای فرزندان خود، به ارث نمی گذارد (همان، ح88).
بر اساس تعالیم اسلامی، اهتمام والدین به تأدیب فرزندان، بر تربیت جامعه، مقدم است. یعنی اگر فردی در فکر اصلاح امور جامعه باشد و در این زمینه، با دلسوزی فعالیت کند، اما از فرزندان خود غفلت ورزد، کار او بی ارزش می شود؛ چرا که خداوند متعال فرموده: ای کسانی که ایمان آوردید، خود و خانواده ی خود را در آتشی که سوخت آن، انسان ها و سنگ هاست. نجات دهید.(سوره ی تحریم، آیه 6).
انسان، اول موظف به تربیت و تأدیب خود است و در مرحله ی بعد، وظیفه او تأدیب و تربیت فرزندانش است.
12.غررالحکم و دررالکلم، ج2، ص446، ح3241؛ میزان الحکمة، ج1، ص100، ح390.
13.غررالحکم و دررالکلم، ج2، ص462، ح3298؛ میزان الحکمة، ج1، ص100، ح391.
14.غررالحکم و دررالکلم، ج4، ص234، ح5932؛ میزان الحکمة، ج1، ص100، ح393.
15.وسائل الشیعة، ج15، ص195؛ مکارم الأخلاق، ص322.
16.عدة الداعی، ص61؛ بحارالأنوار، ج104، ص99، ح74.
17.تحف العقول، ص87؛ بحارالانوار، ج77، ص216، ح1.
18.ر.ک: المحاسن، ج1، ص274؛ الکافی، ص260؛ بحارالأنوار، ج76، ص102.
19.ر.ک: غررالحکم و درراکلم، ج6، ص360، ح10529؛ میزان الحکمة، ج1، ص104، ح411.
20.شرح نهج البلاغه، ج18، ص410، حکمت177.
21.نهج البلاغه، دشتی، نامه 52-53.
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}